.:: تیم ترجمه نایت مووی با افتخار تقدیم میکند ::.
:.: www.NightMovie.net :.:

 

: ترجمه و زیرنویس
علی فاطوری ، مهیار مقدم و پریسا احمدزاده

Aliarchitect36@yahoo.com
Mahyar.dave@yahoo.com
Parisa73_spark@yahoo.com

 

...قبل از جنگ

 

نيويورک ، قبل از اينکه متولد بشم

 

جايي که فقط عکساش رو ديده بودم

 

... ميشناختمت

اما قبلا همديگه رو نديده بوديم

 

... من با توئم

 

ولي اسمتو نمي دونم

 

مي دونم که خواب مي بينم ، ولي احساس مي کنم چيزي فراتر از اين حرف ها است

 

بيشتر شبيه خاطراتمه

 

چطور چنين چيزي ممکنه؟

 

چهارده مارچ ، 2077

پنج سال از اينکه حافظه ام رو
اجبارا پاک کردن مي گذره

و هنوزم دائم اين خوابو مي بينم

 

منو ویکتوریا تو این مأموریت با همیم

در عرض دو هفته ماموريت ما اينجا تموم ميشه
و به بقيه ملحق ميشيم

 

ولي سوالي که براي من مطرحه
برای اون پیش نمیاد

چيزي که منو متعجب مي کنه
براي اون عجيب نيست

 

(نزديک به نيم قرن از وقتي که اسکونجرها(لاشخورا
ماه رو نابود کردن مي گذره

به خاطر اينکه سياره خودشون داشت از بين مي رفت ،
اونا امدن تا مال ما رو بگيرن

بدون ماه، زمين دچار هرج و مرج شد

زمين لرزه هر چند ساعت يکبار شهرهارو رو مي لرزوند

 

سونامي هر چي که ساخته بوديم از بين برد

بعدش بهمون حمله کردن

 

،کاري رو که بايد انجام مي داديم
انجام داديم

 

از سلاح اتمي استفاده کرديم

 

,در جنگ پيروز شديم
ولي سيارمون رو از دست داديم

راديواکتيو همه سياره رو آلوده کرد ، بطوريکه غير قابل سکونت شد

 

افرادي که زنده مونده بودن
مجبور شدن زمين رو ترک کنن

سيستم کنترل ماموريت "تت" رو ساختيم

ايستگاه موقت فضايي برای قبل از مهاجرت به تایتان

بزرگترين قمر زحل

الان همه اونجا مستقرن

 

خب ... تقريبا همه

 

قبل از اینکه سفرمون تموم شه
من و ویکا باید کارمون رو انجام بدیم

ما باید از ماشین های هیدرولیکی محافظت کنیم

...که آب های دریا هارو به

به انرژی همجوشی تبدیل میکنه

و زنده موندن انسان ها به این بستگی داره

 

بابت قهوه ممنون

باقي مونده ارتش لاشخوراها
عمليات نابودي رو ادامه دادن

اونا شبانه به "درون" های ما حمله کردن

سعي کردن منو توي روز بکشن

،درون ها هنوز دارن باهاشون ميجنگن
ولی نميدونم چرا

 

مرکز میگه که ما کارمون رو خوب انجام داديم

و يه تيم مؤثر هستيم

 

ويکا افسر ارتباطاته منه

اون مراقب منه

 

و من دِرون ها رو تعمير ميکنم

 

درون ها مراقب همه چيز هستن

 

ویکا خیلی دوست داره که بره
من، خيلي مطمئن نيستم

 

نمیتونم زمین رو فراموش کنم

...،با وجود همه اون پناهگاه ها

زمین هنوز هم خونه منه

 

جک هارپر",تکنسين شماره 49"

 

"صبح بخير، "باب

 

برج مراقبت امتحان میکنیم

تعميرکار و تکنسين شماره 49 درون
و،پشتيبان هيدروليک

.همه سيستم هاي درون درست کار مي کنن

.من دارم بلند مي شم

دريافت شد تکنسین 49 ، مشکلی نیست
.اون بيرون مراقب باش

هميشه مراقبم -
نه نيستي -

راست ميگي
بايد روش کار کنم

 

.خيلي خوب. تت 30 ثانيه ديگه آنلاین ميشه

ارسال مجدد مختصات هيدروليک
همينطور تماس بصري

 

ديدمش مکش های هیدرولیکی دارن آب دریا رو میکشن

 

تو هم مي بينيشون باب؟

 

درون 185 به نظر سالم مياد

 

.جک, گزارش دادن که دوتا از درون ها کار نمیکنن

 

!لعنتي

رو خط بمون
مرکز آنلاين شده

 

ما يه تماس از تت داريم

 

صبح بخير رئيس

 

برج 49, اينجا مرکز کنترل عمليات

حالتون توي اين صبح قشنگ چطوره؟

يه روز ديگه تو بهشت، سالي
دارم اطلاعات رو آپلود میکنم

مأموریت 49آغاز شد
روز 1642 ، پشتیبان هیدرولیک

مندو ...
تو دوتا درون آفلاین داری

منطقه در معرض خطره

دریافت شد ، به تکنسین خبر داده شد
روی خط بمونید

 

جک، درون شماره 166 توي ناحیه 37 سقوط کرده

 

دارم مکانشو گیر میارم

اول برو اونجا

گرفتم, دارم مي رم سراغش

 

تکنسين شماره 49 الان به سمت ناحیه 37 در حرکته

ميتوني اون سوراخ درون 109 رو تعمير کني؟

جواب منفيه، 109 توي تعميرگاهه
هنوز ناقصه و منتظر قطعاته

،بهتره جک همه درون ها رو پيدا کنه و درستشون کنه

اون تجهيزات توي شب
درخطر نیستن

 

دریافت شد

 

برج مراقبت
جک جدیداً 166 رو تعمير کرده بود؟

جک جديداً همه درون ها رو تعمير کرده بود

و اگه اون قطعاتي رو که درخواستشون رو داده بوديم

ميگرفتيم، اين همه زحمت اینجا نمی افتاد گردنمون

متوجهم. ما تمام تلاشمون رو ميکنيم

شما يه تيم موثر هستين؟ -

ما يه تيم موثر هستيم -

 

برنامه امروزتون
... راه اندازي مجدد درون 166 و

پيدا کردن 172 هستش ...

و تا غروب آفتاب باید آمادشون کنید

و وقتي که اومدين به تت ، من برای شما نوشيدني میخرم

بهتره خودتو آماده کنی سالی

دو هفته ـس که داریم ردیابیش میکنیم

 

باشه

 

یالا باب ، با من کار کن

 

تکنسين 49 ؟

 

تکنسين 49 ؟

 

جک ؟

 

دریافت شد ، برج مراقبت

چه اتفاقي افتاد؟ يه لحظه گمت کردم

واقعا؟

 

دارم میرم به موقعیت

 

ايناهاش

 

اينجا تعداد زيادي اسکوز کشته شده
(لاشخور)

درون 166 توی بدجور جنگی بوده

 

حرکتي ميبيني؟

هيچ اثري از حرکت لاشخورا نيست

اما من محدوده کمی رو اینجا میتونم ببینم
جک خودت بقیه شو انجام بده

دریافت شد
من دارم میرم

 

تعمير رو شروع مي کنم, هوام رو داشته باش

 

هميشه حواسم بهت هست

 

میدونی من درباره این بازی یه چیزهایی خوندم

 

.همينجا بازي مي کردن

 

آخرين جام قهرماني

خواهش میکنم بازم نگو که یه بازیه کلایسک

بازیه کلاسیک

 

4امتياز جلو بودن

 

توپ

 

روی خط 50 یاردی

چند ثانیه مونده بود بازی تموم شه

 

توپ رو میبره

 

و "کیوبی" توپ رو از دست میده

 

افتضاح شد

 

انگار که ديگه بازي تموم شده

 

تمام تنظیمات هسته‌ی مركزی رو دارم می‌خونم

وسائل لازم رو اون پایین نداری

و سلول هاي سوختت هم نمیتونه اونا رو تعمير کنه

 

اما کیوبی داره روبه عقب میدوئه
و توپي که از دست داده بود رو ميگيره

صبرکن، الان چيکار کردي؟

...خط دفاعی داره بهش نزدیک میشه

 

بخاطر همین توپ رو بلند پرتاب میکنه بودنه اینکه
بدونه کی اون آخر وایساده

مريم مقدس

 

...هشتاد هزار نفر ايستاده

دارن اين توپ رو تو آسمون ميبينن

 

رو زمين "روکی" میره که توپ رو بگیره

و خودشو آماده میکنه

 

تاچ داون
( گرفتن امتياز)

 

خطر ، خطر از غرب

 

جک ؟

 

همه چیز مرتبه ویکا

 

فقط يه سگه

 

هي

 

حالا ازاينجا برو
ازاينجا برو

 

ازاينجا برو

ازاينجا برو

 

تکنسين 49. جک هارپر.

 

.قابلي نداشت

 

درون 166 فعال شد

 

دوتا درون امروز از دور خارج شدن
اين ماه 10تا سلول سوخت اتمي سرقت شده

لاشخورا دارن نترس ميشن

خب ، هدرولیک ها دارن تمام آب هارو مصرف میکنن

وقتي که بريم اونا ديگه چيزي
جز گرد و خاک و تشعشع ندارن

 

خیلی مسخره ـس

ما جنگ رو برديم

 

حالا ما بايد از اينجا بريم

 

دو هفته دیگه ، جک

 

و بعدش ميريم به سمت تايتان

 

آره

 

اون درون یه جایی اون بیرونه

 

ما باید گیداش کنیم

بدون نشانه ، درست مثل
پيدا کردن سوزن توي انبار کاه

 

برای اون باید بازی زمینیمونو شروع كنیم

 

برج مراقبت من توی موقعیت 172 ام

 

یه گوداله فاضلابیه

ديد ندارم ولي ميتونم صداشو بشنوم

تت تو زاويه بدي قرار گرفته، به سختي ميتونم ببينمت

وضعش چطوره؟

 

خوبه ، خوبه
این بالا نشونه ای از فعالیت لاشخورا نیست

تت تا 15 دقيقه ديگه آفلاين ميشه

 

بعدش دیگه فقط خودتی

 

مرکز ، برج 49 هستم

جک درون 172 رو پیدا کرده
تعمیر رو شروع میکنیم

من پشتیبانی برای اون لازم دارم

 

من درون 172 رو میبینم

 

جک ؟

 

چی؟

 

لعنتی

 

جک

 

تکنسين 49 جک هارپر

 

تکنسين 49 جک هارپر

 

هی

 

آه ، نه

 

چیکار به این موتور داشتی

 

براي يک انسان چه مرگي بهتر از
روبرو شدن با حوادث عجیب و غریب

بخاطر خاکستر اجدادش
و معبد های خدايانش ، هست ؟

جک

 

بله ، الان میام

 

شماره 109 چطوره ؟

میتونه پرواز کنه ؟

به سختی

بدون تجهیزات اون توی ایستگاه میمونه

خب ، من امروز صبح در مورده تجهیزات با سالی حرف زدم

باشه

دوباره

 

چیه ، جک هاپر

 

اینو از کجا آوردی ؟

....داشت رشد میکرد

 

یالا جک ، تو قوانین رو میدونی

میدونم فکر میکنی که من سخت‌گیرم

...اما اصلاً نمیدونم چه نوع سم هایی

ميتونه رو چيزهايي مثل اون باشه

 

فقط یه گل ـه ویکا

آره ، مسئله این نیست

 

مسئله اینه که ما خیلی به پایان نزدیکیم

و آخرين چيزي که ما نياز داريم اينه که ما رو توي مخمسه بندازي

 

باشه

 

...هر روز تو مجبوری بری اون پایین و

 

ببینی چی گم شده

 

اما ما کارمون رو انجام دادیم جک

 

وقت رفتنه

 

من فکر نکنم اونا امروز میخواستن منو بکشن

 

لاشخورا رو میگم

 

اونا میخواستن منو بگیرن

 

خب ، اونا نمیتونن تو رو داشته باشن

 

یالا

 

تو باید بعضی وقتا با من بیای
...قبل از اینکه بریم

 

یه جایی پیدا کردم که دوست دارم به تو هم نشونش بدم

 

میخوام یه چیزی رو نشونت بدم

 

هی

 

اوه ، خدای من

 

این یه بحران 6 مرحله ای که داخل هیدروکه

و کاملاً آفلاینه

برج مراقبت 49 ، شما کل عملیات رو در خطر انداختید

من باید دقیقاً بدونم چه اتفاقی افتاده

جک میگه که موجودات رباينده يکي از
سلولهاي سوختي دزديده شده رو مسلح کردن

و اونو وارد مکنده ها کردن

برج مراقبت

 

برج مراقبت؟ من يه سيگنال ضعيف از ناحیه 370 دارم
شما ميبينيدش؟

آره

باید لاشخورا باشن

 

یکی از ماها نیست

جک این سیگنال داره از خارج سیاره کنترل میشه

 

تو راهم

 

برج مراقبت، گزارشهاي ما نشون ميده که شما 9 عدد
سلول سوختي اضافي رو گم کرديد

تأیید میکنید ؟

جواب منفیه
ده تا گم شده

 

درون 172 دیشب گم شد

 

شماره 109 به محض اينکه شما تجهيزات رو بفرستيد آماده ميشه

ما ميتونيم بقیه دکل ها رو با درون ها پوشش بديم

من شمردمشون

شمردنشون وظیفه ماست ،برج

من ميخوام که ردون ها حالت دفاعي بگيرن

 

وظیفه ما اداره اون دکل ها و وظیفه شما محافظت از اونه

ما نمیتونیم یکی دیگه رو از دست بدیم
دریافت شد ؟

 

تو و جک یه تیم مؤثرید ؟

البته که آره

 

جک ؟

تو بالاشی
چیزی میبینی ؟

 

جک؟

آره ، میبینم

 

اونا یه جور تکرار کننده دارن

لاشخورا از یه ساختمان به عنوان آنتن استفاده میکنن

میتونی رمزگشاییش کنی ؟

 

یه مجموعه ای از مختصاته

 

ناحیه 17

یه جور امواج رادیو ایه

ناحیه 17

اون بیرون چیه ؟

 

هیچی
وسط ناکجا آباده

 

چه خبره؟

چرا لاشخورا باید سیگنال به بیرون سیاره بفرستن ، جک ؟

 

دارم خاموشش میکنم

 

تکنسین 49 مسیرت رو چک کن
داری مستقیم به سمت مرز میری

 

قبل از اینکه بفهمی تشعشعا میپزند

مشکلی نیست ویکا
میبینمش

 

میخوام قبل از اینکه بیام اینجارو یه نگاهی بندازم

 

شاید از محدوده برم بیرون

جک ، ما باید در تماس باشیم

فقط بذار بدونم کجایی

 

فهمیدی ؟

 

جک فهمیدی ؟

 

درسته ، باب

 

میدونی داریم میریم کجا

 

دلت برام تنگ میشه ؟

 

دلم برای اینجا تنگ میشه

 

میتونست عالی باشه

 

میتونست عالی باشه

 

ویکا ؟ ویکا
دیدیش ؟

جک ، کجا بودی ؟

یه چیزی توی ناحیه 17 فرود اومد

همون چيزي بود که هماهنگ کننده هدايتش ميکرد

دقیقاً

من دیدمش ، مثل یه جور کشتیه

جک ، مرکز آفلاینه

من تو راهم

 

مرکز، ما يه شي ناشناخته داريم که توي ناحیه 17 سقوط کرده

بر اساس مختصاتي که فرستنده راديويي لاشخورا
فرستاده میشده، هدايت شده

تکنسين تو راهه

برج مراقبت ما به زودی آفلاین میشیم

اما درون ها کار رو دست میگیرن

. به واحدت دستور بده کاري نکنه

 

جک ، مرکز ميخواد تو دست نگه داري
درون ها بقيه کار رو انجام مي دن

. جواب منفي ـه ، بُرج

. حالا که "تت" آفلاينه
. ما خودمون بايد حواسمون باشه

مي خوام بدونم اين منطقه امنه

 

سالي ، واحد من نگران امنيت اين
. منطقه ست

.برج مراقبت، شما امروز به اندازه کافي تجهيزات از دست داديد

. طبق دستور عمل کن
دريافت شد ؟

... دريافت شد .مرکز ،من

 

. جک ، مرکز ازت ميخواد که برگردي
. درون ها بعدا" خودشون حلش ميکنن

. من توي موقعيتم

. جک

من نميبينمت، مرکز آفلاين شده

. ويکا . فکر ميکنم يکي از ماست

 

. به نظر مياد قديمي باشه

 

لاشخورا اونو نابود کردن، "جک"!

هيچ نشونه اي از لاشخورا نيست

تکنسین، اينجا مرکز کنترل شماست

بهت دستور ميدم که متوقف شي
! و سريعا" به برج برگردي

 

دارم فرود ميام

 

اينا انسان هستن

 

برج، چندتا بازمونده داريم

 

چهارتا، تصحيح ميشه، پنج تا بازمانده

 

اونا آدمن

 

دست نگه دار!

"ويکا"، "درون" ها دارن به بازمانده ها شليک ميکنن

. جک ، " تت " افلاين ـه
. من کنترلي ندارم

دست نگه دار!

 

"جک هارپر"، تکنسین 49

 

. بکش عقب ، حرومزاده

 

. بکش عقب

 

.در رو باز کن

 

! ويکا

 

جعبه ي کمک هاي اوليه رو بيار

 

! جعبه ي کمک هاي اوليه رو بيار

 

بايد اينو گزارش بديم

پس اينم بايد گزارش بدي که
درون ها

خدمه هاي يکي از سفينه ها خودي
. رو قتل عام کردن

ببين مرکز چي ميگه

 

فقط آب باز دم ـه
. بذار بيرون بياد

 

. جک

 

. بيا . هنوز به آب نياز داري

 

ما کجاييم ؟

من ويکتوريا هستم و
. اينم جکـ ـه

 

اسمت چيه ؟

 

. جوليا

 

... جوليا

. متاسفم که اينو بت ميگم

ولي شما سقوط کردين

 

سفينه تون سقوط کرد

 

"جک" تونست که تو رو از لاشه سفينه بيرون بياره

 

ولي بقيه اعضاتون نجات پيدا نکردن

 

منظورت چيه ؟

 

در واقع ، تو تنها کسي هستي
. که زنده موندي

 

. واقعا" متاسفم

 

.تو خيلي وقته که خواب بودي

 

يکم احساس گيجي عاديه

چند وقته ؟

 

... شصت سال

... حداقل

 

.بايد برگردم به سفينه خودمون

 

، اون بيرون خيلي خطرناکه
بايد استراحت کني

 

... ويکا

 

. به من دست نزن

 

سفينه ي شما خيلي سريع تحت تاثير اتمسفر
آتش گرفت

 

چيزي دربارش ميدوني؟

 

ماموريتتون چي بود؟

 

محرمانست

اما ما هيچ ثبت و ضبطي از اوديسه نداريم

من نمي تونم چيزي بهت بگم

تا وقتي که اطلاعات ظبط شده ي ،
کشتي ام رو نبينم.

جوليا ، خيلي چيزا تو اين
. 60 سال عوض شده

 

وقتي دلتا ازبين رفت

 

. زمين مورد حمله قرار گرفت

 

ما بهشون لاشخور ميگيم

 

اونا ماه و نصف زمين رو نابود کردن

 

و تاوانشم پس دادن

ما جنگ رو برديم

 

اما زمين ديگه از دست رفته بود

 

الان همه توي تيتان، که قمر زحل ـه
هستن

يا تو ايستگاه فضايي دارن خودشون
رو اماده حرکت ميکنن و

 

ما اينجاييم براي اَمنيت و تعمير دِرون ها

 

ما تيم پاکسازي هستيم

 

دوستاتو از دست دادي

 

. همه چيزتو از دست دادي

 

اگه ميخواي تنها باشي، ما درک ميکنيم

 

. دِرون ها ، تمام خدمه رو کشتن

 

اگه اونجا نرفته بودم

اولين چيزي که ميخواستم اين بود که
. اون بره

... ويکا

 

چيزي از قبل ماموريت يادت هست ؟

 

قبل از پاک شدن حافظت؟

 

کار ما به ياد آوردن نيست

 

يادته ؟

 

اونو ( اشاره به زن ) يادت مياد ؟

 

. جک

 

اون لاشخورها بودن که باعث سقوط
. سفينه اون شدن

 

. ما نميدونيم اون کيه

 

. يا چيه

 

. بيا فعلا" امشب رو به صبح برسونيم

باشه ؟

 

با اون چيز پرواز ميکني؟

 

. آره

 

حالا چي ميشه؟

 

تِت به زودي آنلاين ميشه

"ويکتوريا" نجات تو رو گزارش ميده

 

و اونا يکي رو براي بردنت ميفرستن

 

از "تت"؟

 

. آره

 

. من بايد جعبه سياه سفينمون رو ببينم

 

لاشخورا تو شب حرکت ميکنن

 

ممکنه اونا

بايد بدونم که چه اتفاقي افتاده

 

تو بايد بدوني که چه اتفاقي افتاده

 

خواهش ميکنم

 

جک ؟

جک . داري چيکار ميکني ؟

"ويکا"، اون يه افسر پروازه

اون ميخواد سفينشو ببينه
.و از بابت جعبه سياه خاطر جمع شه

. و اين همون چيزيه که تو ميخواي

. جک

 

نميتونم ازت محافظت کنم

 

. ميفهمم

 

اين يکي با من

 

. نتونستم نجاتشون بدم

 

جک . جک

 

جک . صدامو ميشنوي ؟

 

. خيلي خب ، وقت رفتنه

جک

 

. پيداش کردم

 

جک

 

برج 49 ، تو اين صبح دوست داشتني حالتون چطوره؟

 

. يه روز ديگه تو بهشت

 

. سالي

 

جک رفت يه گشتي بزنه

نزديک دره هاي 17

 

. ارتباطش با ما قطع شد

ميدونم که "درون" هاي کمي داريم

اما . من درخواست يه دِرون براي پاکسازي منطقه دارم

 

يه ماموريت کوچيک

 

دريافت شد 49، "درون" 185 به ناحيه 22 ميفرستم

 

و چگونه يک انسان مرگ را به
مواجهه با احتمالات هراسناک ترجيح ميدهد

 

براي خاکستر پدرانش

و معابد خدايانش

 

"جک"، تو رو زير نظر داشتم

 

تو کنجکاوي

توي اون کتابا دنبال چي ميگردي؟

 

که شايد خاطراتِ قديميت برگردن؟

هيچي از من بدست نمياري

حافظه من براي حفاظت از

امنيت ماموريتت پاک شده
بله

 

نميتوني بذاري که خاطرات با ارزشت

به دست افراد ناجوري بيافته. مگه نه؟

 

بهم بگو

تا حالا يه لاشخور رو از نزديک ديدي؟

 

البته که نه
تو فقط "درون" ها رو تعمير ميکني

 

وارد منطقه تشعشعاتي نشو"

 

سوالاي زيادي نپرس

جزو شرايط کاريه ؟

 

. چراغها

 

ما فضايي نيستيم،جک

 

ما انسان هستيم

 

البته براي ما انسان بودن يه مشکله

 

با تکنولوژي جنگنده رادار گريز قديمي
ما رو از جستجوگرهاي شما حفاظت ميکرد

سيگنال ضد رادار

 

صدامو ميشنوي جک ؟

 

"درون" ها رو گيج ميکنه

. خب ، بيشتر وقتا

درون ها برنامه ريزي شدن

. تا ادما رو بکشن

تو ديدي که اونا با جعبه خواب ها چيکار کردن

تو تقريبا خودتو به کشتن دادي تا
از اون زن محافظت کني

 

چرا اينکارو کردي ؟

 

هرکي بود ميکرد

هرکي؟

 

جالبه

داريم وقتمون رو تلف ميکنيم

 

"درون" ها اونو تا اينجا رديابي ميکنن

سروان "سايکس"

 

اون فکر ميکنه که من احمقم
که تو رو اينجا آوردم

 

اميدوارم ثابت کني که اشتباه ميکنه

 

مرکز من دارم يه نمونه زيستي

نزديک وست کنيون ميگيرم

ميتوني تشخيصش بدي؟

منتظر باش

 

دي ان اي تاييد شد، اون "جک"ـه

 

"ويکي"، تو خوبي؟

همه چي بين شما دوتا مرتبه؟

البته

شما هنوزم يه تيم موثرين؟

ما عالي هستيم

 

تا حالا اينقدر خوب نبوديم

ما داشتيم تو زمين بازي ميدويديم
و ميباختيم

. پس تصميم گرفتيم . به جهنم

بايد توپ بلند رو بندازيم

دهه ها طول کشيد تا کد جي پي اس رو بشکنيم

پس اينطوري بود که اديسه رو تصرف کردين

 

چرا ؟

 

راکتور متراکم اديسه
لطف ناسا بود

بدست آوردنش خيلي سخت بود

 

از برنامه ديشب خوشش اومد؟

 

تازه فقط يه واحد سوختي بود

تصور کن که ده تا چيکار ميکنن

با هسته مسلح شده ي پلوتونيوم

ما يه کلاهک داريم
يه "درون" براي حملش داريم

ولي نميتونيم بهش دسترسي پيدا کنيم
اين نميدونه که ما کي هستيم

 

" ولي تو رو ميشناسه " جک

 

ما به تو نياز داريم که "درون" رو برنامه ريزي کني

 

که کلاهک هسته اي مون رو به "تت" حمل کنه

 

به اين جنگ خاتمه بده

 

اونجا آدم هست

 

گروهبان

درون رو براي برگشت به "تت" برنامه ريزي کن

 

بايد دقيقا به مرکز اونجا بره

 

گور بابات

 

ما واسه اين چيزا وقت نداريم

 

! هي . هي

 

نه

 

بريم
اينو از اينجا ببرين

 

مرکز، 185 الان از مدار خارج شد

برج مراقبت دريافت شد. ما هم همينو ميبينيم

ميشه دوتا دِرون ديگه بفرستي؟

 

اگه يه "درون" اينجاست
"درون"هاي ديگه ميان اينجا

 

اونا بيخيال نميشن تا منو پيدا کنن

اينجا رو با خاک يکسان ميکنن

 

ولي اگه بذارين بريم
ازشون ميخوام که حمله نکنن

 

اين تنها شانستونه

 

من در منطقه ي

 

راديواکتيو شما بودم

 

اگه دنبال حقيقت هستي

 

اين بهترين راه براي فهميدنشه

 

تو جون همه ما رو به خطر انداختي
همه چي رو

 

چرا فکر ميکني که اون فرق داره؟

 

اون دختره فکر ميکنه که اون با بقيه فرق داره

 

مرکز ، واحدم رو توي ناحیه 37 پيدا کردم

ميتوني بگي که جستجو رو متوقف کنن

دريافت شد برج مراقبت
خوشحالم که "جک" سالمه

به واحدهاي "درون" بگيد
که به سکوهاي پشتيباني برگردن

 

: ترجمه و زیرنویس
علی فاطوری ، مهیار مقدم و پریسا احمدزاده
:.: www.NightMovie.net :.:

 

الان داريم کجا ميريم ؟

 

تو کي هستي ؟

 

چرا بهم نميگي ؟

 

جک

توي اوديسه چيکار ميکردي؟

 

ماموريتت چي بوده؟

 

يه پرواز تحقيقاتي به تايتان بود
اولين ماموريت من بود

 

قرار بود که اين ماموريت رو انجام بديم

 

6هفته بعد از حرکتمون جستجوگر اعماق فضا
يه شيء بيگانه رو دريافت کرد

ما ماموريتمون براي بررسي اون عوض شد

 

اونا همه ي ماها رو توي دلتا گذاشتن

اونا حتما تو و "ويکتوريا" رو اول بيدار کردن

 

چي ؟

اون شي ء

"تت" بود

 

. تت ، ماموريت ما بود

 

امکان نداره

 

امکان نداره

 

تو کي هستي ؟

 

من همسرتم

 

نميدونم که چه اتفاقي افتاد
ولي تو اون کسي که فکر ميکني نيستي

 

"جک"، ما اينجا بوديم

 

تو ازم خواستي که به ديدنت بيام
و من رو به بالا اينجا آوردي

 

اون روز يکم عصبي بودي

 

"جک"، همينجا بود

 

. خودت گفتي

از اين تو نگاه کن

 

و منم آينده رو نشونت ميدم

 

و من بهت يه حلقه رو نشون دادم

 

... و تو گفتي

بله

 

تو اينجايي

 

تو اينجايي

 

سلام

سلام

 

.زودباش

 

. جک . ويکا و دارم ميام

 

تا وقتي که پيشت برنگشتم
ماموريت رو گزارش نده
فهميدي؟

 

فهميدي؟

 

"ويکا"، در رو باز کن

از پيش من دور شو

 

نميخوام حرفت رو بشنوم

اينجا امن نيست، ما بايد همين الان از اينجا بريم

 

هميشه اونو ميخواستي

 

مگه نه؟

 

ويکا

 

اون زن منه

 

مرکز اينجا برج مراقبت 49 ـه

بگو 49

نه

 

من با تکنسین ام به مشکل برخوردم

تو نميدوني که داري چيکار ميکني

اون يه بازمانده توي محل سقوط پيدا کرده

بايد به حرفم گوش کني

دختره صلاحيت متخصصم رو زير سئوال برده

 

و براي انجام وظيفه شايستگي نداره

نه.نه.نه

" .متاسفم که اينو ميشنوم " ويکا

 

شما هنوزم يه تيم موثر هستين؟

 

...ويکا

"ويکا"، در رو باز کن

.نه

 

ما تيم موثر نيستيم

 

"ويکا"، خواهش ميکنم
الان بايد بريم

نه، "جک"، من با تو هيچ جا نميام

يه جايي رو بلدم
اونجا جامون امنه

 

من به تايتان ميرم

 

تايتاني وجود نداره

 

اونا به ما دروغ گفتن

فقط از من دور بمون

"ويکا"، خواهش ميکنم
...چيزايي هست

چيزايي هست که بايد بدوني

نميخوام بدونم

 

جک

 

سلام جک . فکر کنم که تا حالا
افتخار هم صحبتي باهات رو پيدا نکردم

 

چيکار کردي؟

نميشه که خودتو بخاطر اين مقصر بدوني
"درون" ها غير قابل اعتمادن

بعضي وقتا ممکنه يه چيزي اشتباه بشه

 

اشتباه بشه ؟

 

تو اونو کشتي

. ميدونم .غم انگيزه
اون فرد فوق العاده اي بود

"جک"، ما ميخوايم که تو رو به اينجا بياريم

 

بهم اجازه دادن که بهت بگم

ما قراره يه ماموريت جديد به تو واگذار کنيم

به تو و اون نجات يافته

 

چيزهاي خيلي جالبي اينجا هست
بيارش اينجا

ميتونيم با هم آشنا بشيم
و ممکنه که هر اتفاقي بيافته

 

"جک"، وقتشه که به خونه بياي

 

جک ؟

 

جک ؟

 

جک ؟

 

متاسفم

 

خودت رو محکم بگير

 

رعد و برق

 

نقشه ام همينه

 

. نياز به پوشش داريم

 

اونجا

 

. تو خوبي ؟ نه

 

نگران نباش. ما از اونجا دور ميمونيم

 

ميميريم ، نه ؟

. نه

 

شايد

 

جک

 

حروم زاده

 

. همينجا منتظر باش

 

اون کيه ؟

 

هي

 

وايسا

 

وايسا

! هي

 

. اسلحه ت رو بذار زمين

 

.چيزي نيست

 

.تکون نخور

 

.بايد اون درون رو نابود کنيم

 

.حرکت نکن

!جک

 

.چيزي نيست

 

."جوليا"

 

."جوليا"

 

!نکن

.به من دست نزن

 

.تحمل کن

 

.فقط صبر کن

 

،تکنسين جک هارپر

 

.سلام

.اينجايي پس

 

چه اتفاقي افتاد؟خوبي؟

 

.نزديک مرز گم ـت کردم

 

.هشدار اشتباه

 

.بايد برگردم اونجا

 

،تو اين همه راه رو اومدي خونه
حتي يدونه بوسم بهم ندادي؟

 

اون بالا چه خبره؟

 

...داشتم فکر مي کردم

 

چرا نمياي اون پايين پيش من؟

 

رو سطح زمين؟

.همين الان مي تونيم بريم

الان؟

 

.آره

 

جدي ميگي؟

.باورت نميشه اون پايين چه خبره

 

...جک

 

.از قوانين که خبر داري

 

.آره

 

ميشه ديگه اينکارو نکنيم؟
.از حرف زدن راجبش کلافه شدم

 

.اوکي

 

.يکم درد داره

 

عجب روزي،باب؟

 

.تو هميشه عاشق اين آهنگ بودي

 

.من اون نيستم

 

.ميدونم که نيستم

 

...ولي تا اونجايي که يادم مياد

 

...دوست داشتم

 

.نميدونم ديگه چجوري بگم

 

ميدوني يه بار بهم چي گفتي؟

 

،گفتي وقتي همه اينا تموم بشه
.نزديک درياچه برام يه خونه مي سازي

 

باهم پير مي شيم
.چاق مي شيم

 

.و دعوامون ميشه

 

.زيادي مست مي کنيم

 

.يه عشق واقعي

 

.و آخرش مي ميريم

 

.و کنار چمنزار درياچه به خاک سپرده مي شيم

 

.و فراموش ميشيم

 

.ولي هميشه باهميم

 

.يادم مياد

 

.اون خاطرات توان،جک

 

.نه مال مان

 

.مال تو ان

 

.صبح بخير

 

.مي خوام بقيه عمرمو اينجا زندگي کنم

 

.هنوز مي تونم

 

.من بايد برم

 

.اون مردم به کمک من احتياج دارن

 

.وقتي اينن چيزا تموم بشه به اون روزا برمي گرديم

 

.بهم قول بده

 

.که وقتي همه چي تموم شد برمي گرديم

 

.يه لحظه نگرانم کردي

 

.فک کردم برنمي گردي

 

.خب،بايد بهش ثابت مي کردم که اشتباه مي کنه

 

.خيلي بهم ريخته اي

 

.بايد اون يارو رو ببيني

اگه بهت بگم که اون بيرون چي پيدا مي کني

.فک مي کني زده به سرم

 

.هنوزم همين فکرو مي کنم

 

مالکوم بيچ

.جوليا هامپر

 

.زود باش

 

،مرکز
من دارم رد هاي زيستي رو يه

.جايي نزديک دره هاي غربي دريافت مي کنم

مي تونيد توالي شو تعيين کنيد؟

.سالي.منتظر باش

 

.دي ان اي شناسايي شد،اون جکه

 

.مرکز فرماندهي،185 درجه از مدار خارج شد

.دريافت شد
.مشابهش رو داريم مي بينيم

 

وقتي او چيز پليد اومد ،کمتر از يک سال
.بود که تو ارتش خدمت مي کردم

 

.از بين رفت ماه رو ديدم

.درست اونجا،تو آسمان شب

 

.باورم نميشه

 

.بعد از اون نوبت طبيعت شد

 

،اطراف شيکاگو يه گسل بود

.و به همين خاطر ما بدترين امواج و لرزه ها رو تجربه کرديم

 

.بيشتر مردم از گشنگي تلف شدن

 

.و مرکز ارتش سفينه ايش رو فرستاد

،درها باز شدند

 

.و تو بيرون اومدي

 

.فضانورد جک هاربر

 

.هزاران تا مثل تو

 

.که شستشوي مغزي داده شده بودن

 

.و براي کشتن برنامه ريزي شده بودن

 

اونها يکي از بهترين افرادمونو گرفتن

 

.و اونو ضد ما کردن

 

.بي روح

 

.بي انسانيت

 

.پليد

 

!چه ماشين هوشمندي

 

.انرژي يه سياره رو از يه سياره ديگه تامين مي کنه

 

.مرحله ي دوم پهباد ها بودن

.تعمير کارها

 

پنجاه سال بود که ميديدم اون دکلهاي آبي
سياره ما رو تا حد خشک زدن مک ميزنند.

 

،و بعد يک روز

 

.ديدم که نشستي

 

.در حال تعمير يه درون ديگه اي

 

اما توي آشفته‌ بازار...
.اونروز يه کتابي بود

 

.تو برش داشتيش

.خونديش

 

.و من يه راهي رو ديدم

 

وقتي تو جلوي اون درون استادي و
،جون اون دختر رو نجات دادي

 

.ميدونستم

 

تو يکجايي اون تو بودي.

 

فقط بايد راهي براي برگردوندنت پيدا ميکردم.

 

.مراقب باش،مراقب باش

،کاملا حواستون بهش باشه

.يکم بريد عقب

 

.زودباشيد،داريد عصبيش مي کنيد

 

.اين يکي از اون سلاح هاي کج خلقه

 

.نه اين فقط يه دستگاهه

 

.من يه سلاحم

 

خيلي دوست دارم صورت اون چيزو

.وقتي اين بمب منفجر ميشه ببينم

اما اين يه بليط يکطرفه ست.

.آره،ولي ارزششو داره

 

.فرمانده،خوش اومدي
...رسيدن بخير

 

!درها رو باز کنيد

 

!لعنتي

!پخش بشيد

 

سرتونو پايين بگيريد!

 

!جک

 

!دنبال من بياين

 

!زودباش،حروم زاده

 

!هي

 

!جک

 

.من خوبم

 

درون

 

.پهپاد رو بفرست

 

.رفته

 

.فک کردم داريمش

 

.واقعا فک مي کردم

 

.من ميتونم بمب رو خودم ببرم

....آه

 

ميدوني که مثل مگس لهت ميکنه

 

!اگه من برم نه

 

.نه

 

.اون ازت خواست که من رو ببري پيشش

 

.خب منو ببر

 

.باهم ميريم

 

.منو ياده خونه ميندازه

 

آماده اي؟

 

.جک

 

.به خودمو فک کن

 

.جک

 

.ثبت پرواز، پخش مأموريت "اديسه

سوم ماه "مي" 2017

اوکي،باب

 

براي رفتن به فضا آماده‌اي؟

 

از طرف دوستانت در مرکز،
."بهت صبح بخير عرض ميکنم "اديسه

صبح بخير مرکز،
فرمانده جک هارپر هستم.

بابت تماس بيدارباش صبحگاهي ممنونم.

مقدمات ملاقات انجام شده

.هدايتگرهاي الکتريکي و سيستم‌هاي راه يابي سالمن

.محدوده پشت شيء، 250 کيلومتر.

.سرعتمون 12 تا از 200 کيلومتر در ساعت پايين تره

دريافت شد.
.جک، از ديدنت خوشحالم.

بعد از 39 روز استراحت،
به نظر ميرسه که آماده رفتن هستي.

 

.من کاملا آماده‌ام

اشتعال بعدي سرعت و ارتفاعتون رو...

.تا محدوده 50 کيلومتري شيء بالا ميبره و بايد اونو حفظ کنيد

 

دريافت شد، ما تا 50 کيلومتري شيء

براي ارزيابي سنسورهاي پوينده پيش ميريم

هدف خوب بنظر ميرسه.

آغاز اشتعال تا 3... 2... 1

.آتش

 

.اشتعال خوبي بنظر ميرسه

هيچ برون‌ده‌اي از شيء ديده ميشه؟

.نه

.هيچ حرکت گرمايي ديده نميشه

 

.هيچ نشوني از حيات نيست

بقيه خدمه چيکار ميکنن؟

.کمک خلبان، ويکتوريا السن بزودي به من ملحق شه

بقيه خدمه توي خواب دلتا باقي ميمونن

.دريافت شد

عجب بازي رو ديشب از دست دادي.

بهتون چي گفتم؟ راجع به بازي
!ديشب حرفي نزنيد

.مشتاقم که وقتي برگشتم ببينمش

الان درمورد فوتبال که حرف نمي زدي،مي زدي؟

.صبح بخير ويکا.

.صبح بخير سالي

اوضاعت توي اين صبح قشنگ چطوره؟

مثل يه روز ديگه توي بهشته

 

.هي

 

.يه خاطره ديگه

.آره

 

.تکنسين 49،دارم مي بينمتون

 

.سلام،سالي

 

صبح پرمشغله ايهفنه؟

.دارم مسافر دومي رو هم سوار مي کنم جک

 

.اون جوليا روزوکا

 

.همون زن نجات يافته از سقوط سفينه ست

 

حواست رو جمع کن

 

.منو اون نجات يافته اومديم
.همنجوري که دستور داده بوديد

 

ما

 

يه تيم تاثيرگذارتريم

 

.به ورودتون ادامه بديد

 

.مرکز ، ما تو يه موقعيت خاصي هستيم

.آخرين اشتعال براي رسيدن به شئ به ما سرعت 50 کيلومتر داد

 

.اما الان برد رادار داره کاهش پيدا ميکنه

.ما داريم با سرعت به سمت شئ نزديک ميشيم

.ما بايد با تمام قدرت ترمز بگيريم که ماشين بره پايين

.هدف وارد شد

 

.تنظيم شد.هدف در دسترسه

.موتورهاي جلويي رو تجهيز کن
.موتور ها روشن

.آماده اي؟ بزن بريم

 

.مرکز ، ما بايد کنار بکشيم

.ارتعاش زيادي داريم

 

.نميتونيم از اين وضعيت بيايم بيرون

اديسه، مسافت سنج نشون ميده که
.بدنه ي سفينه تکانهاي بيش از حد داره

اشتعال رو خاموش کن
فهميدي؟

.اشتعال رو خاموش ميکنم

 

.مرکز

 

مرکز؟مرکز؟

سالي؟

 

.افزايش پيشروي به سوي شيء.

.تا زمان برخورد 2 دقيقه مونده

 

.بيا برين تو سفينه هاي مربوط به خواب

 

.اونا براي برگشتن به مدار زمين برنامه ريزي شدن

،اگه بتونم آزاد بشم
.برمي گردم

.مي خوام برگردم عقب
.نه

.اين يه دستوره

.جک ما يه تيميم

 

،بايد بريم جک
!سي ثانيه

 

.ه خودمون فکر کن

 

.جک

 

.تکنسين 49، با نهايت سرعت وارد بشيد

 

با نهايت سرعت

 

.شجاع باش باب

 

.نترس

 

.جک،نمي تونم متوجه نشم

.جک ، فهميدم که تنفس و ضربان قلبت زياد شده

 

.فقط خيلي مشتاق بودم که ببينمت

. اگه کاري اشتباهي توي ديدار تو انجام دادم متأسفم

 

.آره

 

.خيلي احساس بدي نسبت بهشون دارم

 

.جک از آناليز صدات معلومه که داري دروغ ميگي

بهم بگو چرا اينجايي ؟

!پنج ثانيه وقت داريا

 

.من ميخوام که جوليا زنده بمونه

 

.و همچنين نژادمون هم زنده بمونه

 

.اين تنها راهشه

 

به فرودتون ادامه بدين
.هوا براي پياده شدنتون آماده شده

 

.به خونه خوش اومدي جک

 

.زود باش

.جک تو داري کار درست رو انجام ميدي

،نميدونم تو چي هستي،يا اهل کجايي

 

ولي ميخوام يه چيزي رو که قبلا خوندم بهت بگم

 

.يه داستان درباره ي رم

 

.شهري که تو داغونش کردي

 

.کلاسيکه

 

"يه مرد بود به اسم"هوريشيوس

 

اون به تنهايي در مقابل يه ارتش جنگيد

:چيزي که هوريشيوس گفت اين بود

.چطور يه مرد ميتونه با افتخار بميره

،تو لازم نيست بميري جک
اون دختره هم لازم نيست بميره

.همه ميميرن ، سالي

مهم اينه که با افتخار بميري

 

جک ، اين اون نجات يافته اي نيست که تو قولش رو بهم داده بودي

 

.نه نيست

 

:و بعد هوريشيوس گفت

و بهتره که انسان بميره،
(آيه هايي از انجيل هستن)

 

تا با ترس هايش روبه رو بشه،
.(آيه هايي از انجيل هستن)

.برين داخل،برين داخل

براي خاکستر پدرانش،
.(آيه هايي از انجيل هستن)

 

و معبد خدايش
(آيه هايي از انجيل هستن)

 

.من ترو درست کردم جک

.من خداي توام

 

.لعنت به تو سالي

 

.زمين،بعد از جنگ

 

.3سال از موقعي که تو رو ديدم ميگذره

 

.ميخوام بدونم اگه شب به خوابت بيام

 

و يا تو روز ،به عنوان خاطراتت

 

،منم همونطوري که تو فکر منو به خودت مشغول مي کني
فکر ترو به خودم مشغول مي کنم؟

 

و ازت ميخوام که اگه قراره من رو ببيني

 

.من رو در اون ببيني.

 

! مامان،نگاه

 

اگه روح داشته باشيم
.ممکن بود هنوزم عاشق همديگه مي شديم

 

فارغ از زمان

 

.فارغ از مرگ

 

.به مدت 3 سال من دنبال خونه اي بودم که اون ساخته بود.

 

.ميدونستم که اون يه جايي اون بيرونه.

 

چون اون رو ميشناختم!

 

!من اونم

 

اون کيه؟

 

.من جک هارپر ام

 

.و من خونه ام

 

: ترجمه و زیرنویس
علی فاطوری ، مهیار مقدم و پریسا احمدزاده

.:: کاری از تیم ترجمه نایت مووی ::.
:.: www.NightMovie.net :.:

Aliarchitect36@yahoo.com
Mahyar.dave@yahoo.com
Parisa73_spark@yahoo.com